نوشته شده توسط: بهنام
روزمره گی
یکی از معضلاتی که یک کارمند با آن دست به گریبان است روزمره گی است.
او هر روز ساعت 6 صبح از خواب بیدار می شود صبحانه می خورد , ساعت 7 صبح کارت ورود به کار را می زند تا ساعت 16 الی 19 در اداره است , ساعت 20 به خانه بر میگردد , شام میخورد , کمی با خانواده صحبت میکند , کمی هم به کارهای شخصی اش می پردازد , می خوابد و فردا و پس فردا و .... و روز های دیگر به همین منوال .
همچنانکه از عمر کارمندیش بیشتر می گذرد , روزمره گی روح او را خسته و بیمار می کند.
آخر روح عظیمی که بزرگترین خلقت خداوند در آفرینش است , طاقت راکد شدن و یکنواختی را ندارد .
ادامه این یکنواختی و روزمره گی , کم کم او را به انواع بیماری های روحی ( و جسمی ) آلوده می کند . یکی از این بیماریها , رسوخ روزمره گی در همه کارهای شخصی ( و حتی عبادی ) کارمند است .
او درک می کند که روزمره گی در همه کارهای کارهای او حتی در روابط خصوصی خانوادگی ( زناشویی ) , تفریحات و ... او رسوخ یافته و دوست دارد که از این بیماری نجات یابد اما چون منشاء این بیماری را در زندگی کارمندی می بیند , منتظر است 30 سال زندگی کارمندی به سر آید تا او از بیماری نجات یابد.
اما 30 سال عمر کارمندی زمان زیادی است بنابراین کارمند عزیز ما یا افسرده شده و به انسان ناتوان و درمانده ای تبدیل میشود و یا برای فراموشی این زمان به مسکن های رفتاری ( و روحی ) دیگری رو می آورد که عوارض ناگوار بسیاری برای او به همراه خواهد داشت .
و این می شود که یا او کارمندی را به آخر نمی برد و یا اگر به آخر برد با عوارض و بلایای بسیاری دست به گریبان خواهد بود که جهنمی مجسم برای ایام کهولت و بازنشسته گی او خواهد بود .
حال که او کارمندی را بدین شیوه به سرآورده, می اندیشد که همه عمر خود را مفت باخته است . و اینچنین کسی در بدترین حالات منتظر فرارسیدن مرگ می ماند( که البته بعد از مرگش شروع مشکلاتش است !)
اما واقعا زندگی یک کارمند اینگونه باید باشد ؟
به نظر شما برای اینکه یک کارمند ( با توجه به زندگی کارمندی ) به روزمره گی دچار نشود چه باید بکند؟
از همه مهمانان عزیز این وبلاگ ( علی الخصوص کارمندان عزیز ) درخواست دارم با اظهار نظرهای خوب خود کارمند داستان ما را از روزمره گی نجات بخشند .
جلسه آینده با توجه به اظهارات خوب خوانندگان به چگونگی رفع این بیماری کارمندی می پردازیم
نوشته شده توسط: بهنام
کارمند کیست ؟
لغت کارمند به معنی : آنکه کاری دارد و یا خدمت کار و یا کسی که در موسسه و یا اداره ای مشغول به کار است
اما در واقعیت : کارمند فردی بوده که از زور بیکاری و یا فرار از خدمت سربازی و یا عدم سرمایه و توان مالی لازم, به آب باریکه ( حقوق کارمندی) قناعت کرده و به خود قبولانده است که برای قوت لایموت هر روز صبح باید غیرت و تعصب و غرور و ... خود را در خانه جا بگذارد و سر کاری یکنواخت و روزمره و دائمی برود و اگر خواهان پیشرفت باشد مثل بنده ای مطیع تابع محض بالا دست خود باشد ( طوری که حتی خنده و گریه اش نیز تابع احوالات رئیسش گردد ) .
کارمند میتواند در قالب رسمی, پیمانی, قراردادی, ساعتی, روزمزد و یا شرکتی مشغول به کار شده باشد. ( البته اکثر این قالب ها برای کارمندان دولتی صادق است)
بهترین کارمندان آنانی هستند که با مدارک بالا به صورت ساعتی به شرکت های خصوصی و یا دولتی مشاوره می دهند و ضعیف ترین قشر کارمند نیز آنهایی هستند که با حد اقل سواد به صورت روزمزد و یا شرکتی در خدمت مراکز دولتی قرار میگیرند .